English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 213 (8225 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
subduce U موضوع کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
question U موضوع قضیه شکنجه کردن به منظوراقرار گرفتن
questioned U موضوع قضیه شکنجه کردن به منظوراقرار گرفتن
questions U موضوع قضیه شکنجه کردن به منظوراقرار گرفتن
collate U به هم مرتبط کردن امور مقایسه دو چیز مربوط به یک موضوع
collated U به هم مرتبط کردن امور مقایسه دو چیز مربوط به یک موضوع
collates U به هم مرتبط کردن امور مقایسه دو چیز مربوط به یک موضوع
collating U به هم مرتبط کردن امور مقایسه دو چیز مربوط به یک موضوع
decollate U جدا کردن موضوعات مختلف به ورقههای مجزا. جدا کردن دو یا سه موضوع مختلف به حالت مجزا و برداشتن کاغذ کاربنی
to expatiate on a subject U راجع یک موضوع زیادگویی کردن
to harp on one string U پیوسته روی یک موضوع بحث کردن
hold court <idiom> U همانند شاه وملکه دربین موضوع مورد بحث عمل کردن
It is formed by alternatively lifting and lowering one warp thread across one weft thread U این است که توسط روش دیگر بلند کردن و پایین آوردن موضوع یکی پیچ و تاب در سراسر یک موضوع پود تشکیل
Other Matches
queues U فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
sequential access U فایل ترتیبی اندیس دار که موضوع به موضوع در بافر خوانده میشود
queued U فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queue U فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queueing U فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
red herrings U شاه ماهی سرخ موضوع مطرح شده برای فرار از طرح موضوع موردبحث
red herring U شاه ماهی سرخ موضوع مطرح شده برای فرار از طرح موضوع موردبحث
that is not the proposition U موضوع چیز دیگر است موضوع این نیست
reverses U روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reversing U روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reversed U روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reverse U روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
circulars U فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند
circular U فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند
text U موضوع
subjects U موضوع
matters U موضوع
objects U موضوع
mattering U موضوع
mattered U موضوع
matter U موضوع
topic U موضوع
motif U موضوع
motifs U موضوع
direct objects U موضوع
objected U موضوع
propositioned U موضوع
proposition U موضوع
propositioning U موضوع
propositions U موضوع
afair U موضوع
texts U موضوع
objecting U موضوع
head U موضوع
object U موضوع
questions U موضوع
criteria U موضوع
topic U موضوع
theme U موضوع
indirect objects U موضوع
themes U موضوع
subject [topic] U موضوع
issues U موضوع
subject U موضوع
questioned U موضوع
question U موضوع
subjected U موضوع
point U موضوع
issued U موضوع
themes U موضوع ها
issue U موضوع
subjects U موضوع ها
topics U موضوع ها
subjecting U موضوع
plotless U بی موضوع
topics U موضوع
cases U موضوع حالت
sign position U موضوع علامت
subjects U رعایا موضوع
subjecting U رعایا موضوع
object U موضوع منظره
direct objects U موضوع منظره
sides of the question U اطراف موضوع
it is a question of money U موضوع بسته به
privity U موضوع محرمانه
case U موضوع حالت
recitations U تعریف موضوع
matter on hand U موضوع بحث
indirect objects U موضوع منظره
side show U موضوع فرعی
side issue U موضوع فرعی
side issues U موضوع فرعی
recitation U تعریف موضوع
objective complement U مکمل موضوع
What's behind all this? U موضوع چه است؟
subjects U شیی موضوع
subjecting U شیی موضوع
postulating U اصل موضوع
subject U شیی موضوع
postulate U اصل موضوع
postulated U اصل موضوع
postulates U اصل موضوع
in question U موضوع بحث
in contestation U موضوع بحث
affaire d'honneur U موضوع شرافتی
business U موضوع تجارت
subjected U رعایا موضوع
businesses U موضوع تجارت
universe of discourse U موضوع بحث
What is it all about ? U موضوع چیست ؟
subjected U شیی موضوع
problems U معما موضوع
subject U رعایا موضوع
problem U معما موضوع
subject and predicate U موضوع و محمول
subject of debate U موضوع دعوی
monomaniac U دیوانه یک موضوع
neither here nor there <idiom> U بیربط به موضوع
What's on? U موضوع چه است؟
What is happening? U موضوع چه است؟
objects U موضوع منظره
What gives? U موضوع چه است؟
objecting U موضوع منظره
lemma U مقدمه موضوع
What's the matter? U موضوع چیه؟
off the track U از موضوع پرت
at issue U موضوع بحث
not to point U بیرون از موضوع
irrelevant U خارج از موضوع
subject matter U مطلب موضوع
res ipsa loquitur U موضوع گویاست
What's up? U موضوع چه است؟
issues U موضوع دعوی
decades U ده موضوع یا رویداد
issues U موضوع شماره
decade U ده موضوع یا رویداد
grievance U موضوع شکایت
issued U موضوع دعوی
What's cooking? U موضوع چه است؟
What is the matter? U موضوع چه است؟
issue U موضوع دعوی
What's going on? U موضوع چه است؟
What's wrong? U موضوع چه است؟
issue U موضوع شماره
fair game <idiom> U موضوع تهاجم
issued U موضوع شماره
out of question U خارج از موضوع
not to the point U خارج از موضوع
beside the question U خارج از موضوع
objected U موضوع منظره
subject matter U موضوع اصلی
a horse of another colour [different colour] U موضوع علیحده
vexata questio U موضوع متنازع فیه
subjected U مبحث موضوع مطالعه
The topic of our discussion . The subject of our talk (argument). U موضوع بحث وصحبت ما
contested area U منطقه موضوع اختلاف
name of the game <idiom> U قسمت اصلی یک موضوع
the tax in question U مالیات موضوع بحث
reagent U موضوع ازمایش روانی
the matter is perplexed U موضوع درهم است
the matter in hand U موضوع مورد بحث
That is beside the point. It is irrelevant ( inconsequential , immaterial ) . U ربطی به موضوع ندارد
bets U موضوع شرط بندی
that is a matter of habit U موضوع عادت است
plots U موضوع اصلی توط ئه
permit goods coveredby U کالای موضوع پروانه
red herring <idiom> U از موضوع اصلی دورکردن
subject U مبحث موضوع مطالعه
subjects U مبحث موضوع مطالعه
remind me ofit U ان موضوع را بخاطرمن بیاورید
The contrary was proved. U عکس موضوع ثابت شد
donnee U موضوع داستان یا درام
It dawned on me. U بعدش من [آن موضوع را] فهمیدم.
object of worship U موضوع پرستش یاستایش
It deals with ... U موضوع در باره ... است.
lowdown <idiom> U لپ مطلب ،حقیقت موضوع
bet U موضوع شرط بندی
question in dispute U موضوع متنازع فیه
plot U موضوع اصلی توط ئه
cause U موضوع منازع فیه
i a with you on that matter U من در ان موضوع با شماموافق هستم
topicality U موضوع موردبحث روز
that is not the question U موضوع این نیست
gambits U بذله موضوع بحث
embroglio U گیر موضوع غامض
at stake U نامعلوم موضوع بحث
plotted U موضوع اصلی توط ئه
there U دراین موضوع انجا
stick to the point U از موضوع خارج نشوید
gambit U بذله موضوع بحث
matter in hand U موضوع مورد بحث
monograph U رساله درباره یک موضوع
dawn on <idiom> U روشن شدن (موضوع)
obiter dictum U خارج از موضوع دعوی
causes U موضوع منازع فیه
causing U موضوع منازع فیه
thematic apperception test U ازمون اندریافت موضوع
it is a question of money U موضوع پول است
deviate from the main subject U از موضوع خارج شدن
content U موضوع یک برنامه یا متن
monographs U رساله درباره یک موضوع
contenting U موضوع یک برنامه یا متن
subjecting U مبحث موضوع مطالعه
sideshows U موضوع فرعی انحراف اتفاقی
search U جستجو برای یک موضوع داده
sideshow U موضوع فرعی انحراف اتفاقی
specializes U مط العه و خبره بودن در یک موضوع
text book U کتاب اصلی دریک موضوع
specializing U مط العه و خبره بودن در یک موضوع
problem plav U نمایشی که موضوع ان مسئلهای باشد
star turn U موضوع مهم وقابل توجه
specialize U مط العه و خبره بودن در یک موضوع
You must not relent on this point . You must stand firm. U مبادا سر این موضوع شل بیائی
distinguish U بیان اختلاف بین دو موضوع
specialising U مط العه و خبره بودن در یک موضوع
relational database U نشانهای که دو موضوع را مقایسه میکند
study U موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
relational database management system U نشانهای که دو موضوع را مقایسه میکند
distinguishes U بیان اختلاف بین دو موضوع
symposium U مقالات گوناگون درباره یک موضوع
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1ICR
1Arousing
1pedal pamping
1construed
2make the case? به فارسی چی میشه
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com